امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد)اذا خرج القائم يقوم بامر جديد و کتاب جديد و سنه جديد و قضاء جديد. هنگامي كه حضرت صاحب الامر قيام ميكنند طرحي نو در مياندازند وكتابي نو مي¬آورند وسنت جديدي به جهان عرضه ميكنند وقضاء‌جديدي مي اورند.

سه بخش این روایت اشاره به این دارد که آن زمان چیزی تغییر خواهد کرد، در آن زمان هم كتاب خدا تحريف شده كه منظورتحريف معنوي است، نه لفظی، وسنت پیامبرواهل بیتش که مبین احکام الله هستند نیزتغییرکرده وحکمی که هم صورت میگیرد حکم الله نیست، وبخش اول این روایت هم میفرماید که امر جدیدی می اورد که ماهیت این امر در روایت مطرح نشده، ولی ظاهر این تقسیم این است که امری غیر کتاب وسنت وقضاء است.

جدیدی که در این روایت هست میتواند دو معنا داشته باشد، یا انچه حضرت می اورند کاملا متفاوت با انچیزی است که در نزد بشر تا‌ ان زمان هست، واین حرف هم استبعادی ندارد چرا که گرچه در بعضی روایات داریم که حضرت مخالف سنت پیامبر نمیگویند ولی در بعضی از روایات دیگر هست که بعضی از احکام انشاء شده ولی چون به مرحله فعلیت نرسیده توسط پیامبر گفته نشده بوده ولی آن زمان توسط حضرت بیان خواهد شد، مثل اینکه حد سرقت قتل خواهد بود ومثل آن.. ویا جدید اشاره به این است که دین خدا به مرور زمان تحریف گشته وآنچه او می آورد بازگشت به کلام وگفته اصلی پیامبر واهل بیت عصمت وطهارت است ویا اینکه ممکن است آن حرف حتی در آن زمان هم باشد ولی بقدری نادر است والنادر کالمعدوم وبقدری قائل به ان قول کم است که قابلیت عرضه به بشر را در شرایط غیبت ندارد، یا اگر دارد عملا مردم از آن بی بهره اند واز این حقایق استفاده ای نمیکنند.

سوال بعدی این است که منظور از اینکه دین وکتاب وسنت را تحریف کرده اند بعید است این باشد که کل دین وکتاب وسنت تحریف شده، اصل نمازی هم نباشد، اصل روزه هم نباشد بلکه در اینجا دو احتمال وجود دارد، شاید مراد این باشد که غالب احکام تغییر کرده، وشاید هم این مراد باشد که احکام تاثیر گذار بیشتر ویا بعضی از احکام که جلوه دین را بکلی دگرگون میکند تغییر کرده.

اما اینکه او کتاب جدید می اورد یعنی چه؟ درکتابی كه او مي ورد ديگر از آيه تطهير، عصمت همسران پيامبر كه با ولي مفترض الطاعة خود جنگ كردند، وخونها بر زمین ریختند وفتنه ها بر پا کردند، ومورد لعن وغضب خدا ورسولش قرار گرفتند اثري نيست، بلکه از زنان نوح ولوط سخن به میان خواهد آمد، الگوهای که خدا معرفی نمود، حضرت مریم وخدیجه و حضرت فاطمةالزهراء سلام الله علیهما بودند فراموش شدند واوشین و باربیها را به خورد بشر امروز دادند.

1- در کتابی که او می آورد، دیگر از آیه والسابقون الاولون، عدالت صحابه ای که منافقانه خواستند پیامبر را ترور کنند، وبارها به وی توهینها کردند وبه او همچون مشرکین و کفار نسبت جنون دادند، وبعد از او نیر ارتدو علی اعقابهم القهقهری چنانکه در روایت صحیح بخاری هست، از این ایه وآیات مشابه، اینها استفاده نخواهد شد، بلکه گفته خواهد شد هل یستوی الاعمی والبصیر او هل تستوی الظلمات والنور؟

2 - او خواهد گفت که صدها سال مردم را فریب داده اند وجانی ترین گرگها و ظالمترین جلادها را به عنوان الگوهای اسلامی به مردم چپانده اند، چه بد ظلمی کرده اند وچه بد کیدی، آنها فراموش کرده اند که "یوم المظلوم علی الظالم اشد من یوم الظالم علی المظلوم" بدنهای نحسشان از گورها بیرون کشیده خواهد شد، وسزای اعمال نگینشان را نشان خواهد داد،ومعنای هو المنتقم را خواهند دانست، ومعنای "ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا" را خواهند فهمید، این همان منت الهی است بر بشر،‌چنانکه پیامبران منت بودند،لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا واینک میفرماید ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین.

3- او خواهد گفت اینک ولی امر انچه خون داده شده‌ امده، خونهای انبیا،‌خونهای اولیا، خونهای حجرها،‌خونهای عمارها، خونهای علی اصغرها و عباسها و حرها وخونهای کودکان ذبح شده در رحمها توسط جلادان خونخار خوارج، به کدامین گناه؟ ‌تنها به جرم عشق علی؟ تنها به گناه غیر قابل بخشش یاری پسر پیامبر، حسین علیه السلام ودشمن فاسق فاجر یزید؟ امیر المومنینی که حبش به قول پیامبر عبادت بود، وبرترین عمل؟ آنها عبادت را ذبح کردند، انها که درطول تاریخ بارها همچو ابن ملجم به محراب علی حمله کرده اند وضربتهای شیطانی بر فرق اسلام وارد نموده اند.اینک منتقم آل عباست که ایه انا فتحنا لک فتحا مبینا را بر ما تلاوت خواهد کرد.

4- در کتابی که در دست اوست معنای خاتم در " َلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّين" دیگر تحریف نشده است، خاتم یعنی اخرین، دیگر این معنا رانخواهد داد که عارفان هم پیامبر باشند، وحضرت بهاء‌هم نبی بلکه خدا، بلکه خدا را هم او خلق کرده باشد دیگر بوداها پیامبران نوین نیستند، و اشو ها ومکتبهای نو ظهور عرفانی ومسلکهای پوچ طریقت و شریعت یکه تاز عرصه فرهنگ نخواهند بود، یوگا بجای نماز نخواهد نشست و ریاضتهای هندیان بجای روزه رخ نخواهد نمود.

5- در کتابی که او می آورد به صراحت خواهد گفت که از ترس فقر نباید از ازدواج وفرزند دار شدن فرار کرد،بلکه فانکحوا الایامی منکم باید به آسمان هم نظری افکند، نباید همه کلیدهای عالم را در دست انسانی عاجز ودانی یا به تعبیر مولاعلی¬علیه السلام"عراق خنزیربیدمجذوم" دانست ،حال آنکه خدای¬عالم فرمود "نحن نرزقهم وایاکم" همه مفاتیح عالم در دست قدرت من است ومن به تو ای بنده حقیروفقیر به صراحت میگویم که فرزند را به سبب هراس جاهلانه از فقر نکش، سنگریزه ها بدست حضرتش طلا میشوند ود رعالم فقری نخواهد بود تا این ترجمان هزاران ساله این ایات باشد.

6- درکتاب او دیگر معنای"ولاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق"واضح خواهد بود وچوب نفهمی آنرا میلیونها مظلوم ومقتول در تاریخ نخواهند خورد، وبا بمبهای اتم هیروشیما را در ثانیه ای نابود کنند، وبا بمبهای شیمیائی حلبچه ها بسازند، وبا بمبهای فسفری شیعیان لبنان را پودر کنند، وبا میلیونها مین وترور هزاران شهید به مسلمانان هدیه دهند. در بعضى از تواريخ مى نويسند: روزى از انوشيروان پرسيدند عدالت را از كجا آموختى ؟ گفت : از آنجا كه روزى در بيابان ديدم پياده اى با چوب پاى سگى را شكست ، سوارى پيدا شد، اسب لگدى زد به پاى پياده ، و پاى او را شكست ، سوار چند قدم كه رفت ، پاى اسبش در سوراخى رفت و شكست دانستم ظلم مكافات دارد.

7- دیگر شاخ شیطان شکسته خواهد شد وفحشاء وفسق وفجور قانون، بلکه یک ضرورت نهادینه شده درغرب وشرق نخواهد بود، ‌او معنای فراموش شده آیه "َلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا"را به یاد اکثریت فاسد جهان خواهد انداخت، غربی که زن را چنان برده جنسی خویش کرده وکار او را به ویترینها و کازینوها و کاواره ها کشانده و از اندام او العوبه ها ساخته، فاحشگی شغل اصلی صدها میلیون بشر شده، وانکار همجنسگرائی اضحکوه انها وجکی برای خندیدنشان، چه میشود که این بدترین گناه زینت وهستی جهان غرب گشته، و حال آنکه تمام ادیان به آن نظر سوء داشتند ایا ندیده اند که بر سر قوم لوط چه آمد، صیحه ای مرگبار بر انها نازل شد و زلزله ای ویرانگر انها را فرا گرفت و وسنگهای اسمانی بر انها فرود آمد، اینک تو بیا تا کلیساهایی که روزانه افتضاح جنسی جدیدی در انها رخ میدهد و کنیسه هایی که همجنسگرایی در ان به یک عادت تبدیل شده و بزرگترین زناها به اسم نکاح با خواهر و مادر، به نام دین در معبد بعضی از ادیانی که زرتشت از انها بریئ است صورت میگیرد،‌توبیا و بخوان"يَوْمَ يَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَيَقُولُ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ"

9- تو می ایی تا بگوئی بر پیامبری که به معراج رفت "دنی فتدلی وکان قاب قوسین او ادنی دنوا واقترابا من العلی الاعلی" باید درود و سلام فرستاد "ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلو علیه وسلموا تسلیما" نه این که دنیا ضدش فیلم وکاریکاتور بسازد وبر عکس بر بوشها وصدامها درود وسلام فرستد وبه اسحاق رابین وشیمون پرز جایزه صلح نوبل بدهند، وبه کسانی که مردمان بیگناه را با ناوهایشان در اسمانها تکه تکه کردند مدال افتخار بدهند.ژ

8- او با حضور اسمانی خویش ندا خواهد داد که تفکر به معنویت وآخرت وخدا یک افسانه ونیست، وجهان ماتریالیست دیگر به خط پایانی پوچ خویش رسیده،"الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا" وَمَنْ أَرَادَ الْآَخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا.عبادت خرافه نیست، بلکه شاه بیت آفرینش است، ویلکم ثواب الله خیر لمن آمن وعمل صالحا..اولین ندای او چنانکه نقل شده مبدا ومعاد خواهد بود اُذَکِّرُکُمُ اللهْ أیُّهَا النّاسْ وَ مُقامَکُمْ بِینَ یَدَی رَبَّکُمْ اگرکسی مبدأ را متذکّر بود، ومعاد را متذکّر بود؛ مشکل اخلاقی، حقوقی، فقهی و مانند آن نخواهد داشت. منشأ همه تیرگی‌ها و تبهکاری‌های ما غفلت از مبدأ ومعاد است.

10- هر که دروغگو تر باشد وهر چه بیشتر فریب دهد مقتدر تر است وبر اساس تئوریهای گوبلزیشان انقدر دروغ بگویید تا همه باور کنند، در اینجا ولی از تو ندای دیگری میشنویم که النجاة فی الصدق و کونوا مع الصادقین.

11- تو ریشه اسراف وتبذیر شیطانی را می خشکانی، واین خزان را بهار خواهی نمود، اضطراب ورعشه های دستان ما را به خود تسکین خواهی داد، وباصدای رسا اعلام کنی"وما انا من المتکلفین" اما در جهان امروز ما ،‌هرچه بیشتر غرق دنیا باشی به مظاهر تمدن نزدیکتری وهر چه قناعت کنی امل و متحجر وعقب مانده ای،معتب كه عهده دار خدمات منزل امام صادق عليه السلام بود مى گويد: بر اثر كمبود مواد غذائى در بازار مدينه قيمت اجناس بالا رفت، امام عليه السلام بمن فرمود: در منزل چه مقدار خوار و بار داريم ؟ عرض كردم: بقدر مصارف¬چندين¬ماه فرمود: همه آنها را در بازار براى فروش عرضه كن معتب از سخن امام عليه السلام به شگفت آمد، عرض كرد اين چه دستور است كه مى فرماييد؟ امام عليه السلام سخن خود را دوباره تكرار كرد و با تاءكيد فرمود: تمام خواروبار موجود در منزل را ببر و در بازار بفروش معتب گفت : دستور امام عليه السلام را اجرا نمودم و خواروبار موجود منزل را فروختم . بمن فرمود: اينك وظيفه داراى احتياجات غذاى منزل ما را مانند اكثر متوسط مردم روزبروز خريدارى كنى ، بعلاوه فرمود: قوت خانواده ام بايد نصفش از جو و نيمش از گندم تهيه شود.

12- در دنیایی که ما امروز داریم، معاملات همه رباست واگر در آن غرق نشوی خواهند گفت که تو مرده ای هستی در میان احیائی، پس بیا که اینبار ایه "قالوا انما البیع مثل الربا واحل الله البیع وحرم الربا"را برای این بد مردمان ترجمه کنی، یا عقل بی عقلشان را دستی کشی وتغییر دهی، بیا و کیل ما را با کیسه عدل خود پر کن،

13- اینک تو بعد از قرنها سکوت مظلومانه بیا وبگو که اگر قرآن حاکم باشد چه تبدلی در جهان خواهد بود؟ بدست مبارک تو که حبل المتین دلهاست، باید این ایه را هزار بار فرا گیریم که "خذ الکتاب بقوة" واین ایه را معنا کنی که "قل یا اهل الکتاب لستم علی شیئ حتی تقیموا التوراة والانجیل وما انزل الیکم" انسانهای همه در چاه ویل افتاده وادمیان حیوان نمای تا مفرق در خون غلتیده که تنها به فکر غارت همند، ولی اینک تو امده ای که بگوئی راه این است، فاین تذهبون؟ آنها را که خدا در حقشان فرمود "صم بکم عمی فهم لایرجعون" اینک معجزه ای رخ داده و کور مادر زاد بدست مسیحایی تو بینا شده.

14- او تنها کتاب جدید نمی اورد،به دست دیگرش ‌سنت جدید خواهد داشت، سنت پیامبر را که بدست عقلهای ناقص بشر سپرده شده بود وحال آنکه فرموده بودند "ان دین الله لایصاب بالعقول"، قیاس شرط عالم شدن بود وحرام خدا را حلال کردن، وحال انکه نطفه آن را شیطان بسته بود، ولی اینک اخر راه است، وفراق خدا به انتها رسیده وصدای عشق از کعبه شنیده میشود، ویادگار خیبر وکربلا طلوع کرده، وبهار به گلستان بازگشته، سنت پیامبر خاک میخورد وسنت ابو حنیفه، ابن حنبل و شافعی ومالک وبهاء واشو وفروید ونیچه در ذهنهای سرطانی مستولی وهر روز این غده بزرگتر و بدخیمتر، و مرگ حتمیتر است. شيخ على رشتى عالم منطقه لارستان كه از شاگردان مرحوم شيخ مرتضى انصارى بود، گويد: وقتى از زيارت امام حسين عليه السلام مراجعت كرده بودم ، از راه فرات به سمت نجف با كشتى كوچكى بين كربلا و طويرج مى رفتم ، اهل كشتى از مردم حله بودند، اكثرا مشغول لهو و لعب و مزاح بودند غير يك نفر، كه آثار وقار از او ظاهر و آنان بر مذهب اين جوان زخم زبان مى زدند.كشتى به جائى رسيد كه آب كم بود، پياده كنار رودخانه راه مى رفتيم ، از احوالش پرسيدم ؟ گفت : پدرم از اهل سنت و مادرم از اهل ايمان ، اسم من ياقوت و شغلم فروختن روغن در حله است¬وقتى با جماعتى از اهل حله نزد عشاير دور دست مى رفتيم و روغنى خريديم در برگشت خوابيدم آنها رفتند، من باقى ماندم ترس مرا گرفت و آنجا جاى آبادى هم نبود. متوسل به خلفاء و مشايخ اهل سنت شدم فرجى برايم نشد، به ياد حرف مادرم افتادم كه فرمود: هر گاه درمانده شدى امام زنده ما را بنام ابوصالح المهدى صدا بزن به فريادت مى رسد. وقتى متوسل به حضرت شدم ، ديدم آقائى بر سرش عمامه سبز دارد ظاهر شد و راه را به من نشان داد و مرا هدايت كرد بدين مادرم در آيم بعد فرمود: الان به قريه اى مى رسى كه همه شيعه اندعرض كردم : همراهم نمى آئى ؟ فرمود: الان هزاران نفر در اطراف دنيا بمن استغاثه مى نمايند بايد به داد ايشان برسند.

15- قضاوتها و حکمها به کتاب قانون قضاء فرانسویان وفراماسونریان وصهیونیستهای جلاد است، وبرای قاضیان ان شرابی نیز به تبرک گذاشته اند، حق همیشه به نفع سرمایه داران است، و هر چه خونریز تر باشی نزد هیئت منصفه ابرودارتر وهر چه مظلومتر وبی صداتر از خنده های آلوده رشوه گیران حاکم دورتر. در فتح مكّه زنى از بنى مخزوم مرتكب سرقت شده بود و جرمش محرز گرديد، خاندان آن زن كه از اشراف قريش بودند و اجراى حدّ سرقت را توهينى به خود تلقى مى كردند سخت به تكاپو افتادند كه رسول خدا را از اجراى حدّ منصرف كنند.بعضى از محترمين صحابه را به شفاعت برانگيختند ولى وقتى رسول خدا اين مطالب را از آنان شنيد و تلاش ايشان را براى متوقف شدن حد الهى ديد رنگش از خشم برافروخته شد و گفت : چه جاى شفاعت است ؟ مگر قانون خدا را مى توان به خاطر افراد تعطيل¬كرد.هنگام¬عصرآن¬روزدر¬ميان¬جمع¬سخنرانى¬كردوفرمود:اقوام و ملل پيشين از آن جهت سقوط كردند و منقرض شدند كه در اجراى قانون خدا تبعيض مى كردند هر گاه يكى از اقويا و زبردستان مرتكب جرم مى شد مجازات مى گشت، سوگند به خدائى كه جانم در دست اوست ، در اجراى (عدل ) درباره هيچ كس سستى نمى كنم ، هر چند از نزديكترين خويشاوندان خودم باشد. اینک همه کوفیان بلکه جهانیان در دکة القضاء منتظر تواند تا قضاوتهای فراموش شده امیر المومنین علی علیه السلام به جهان بازگردد.


داستان شیخ زین العابدین مازندرانی: روزى بينوائى به در خانه او رفت و از او چيزى خواست . شيخ چون پولى در بساط نداشت ، باديه مسى منزل را برداشت و به او داد و گفت :اين را ببر و بفروش دو سه روز بعد كه اهل منزل متوجه شدند كه باديه نيست فرياد كردند كه : باديه را دزد برده است . صداى آنان در كتابخانه به گوش شيخ رسيد؛ فرياد برآورد كه : دزد را متهم نكنيد، باديه را من برده ام در يكى از سفرها كه شيخ به سامرا مى رود، در آنجا سخت بيمار مى شود. ميرزاى شيرازى از او عيادت مى كند و او را دلدارى مى دهد. شيخ مى گويد: من هيچگونه نگرانى از موت ندارم وليكن نگرانى من از اين است كه بنا به عقيده ما اماميه وقتى كه مى ميريم روح ما را به امام عصر عليه السلام عرضه مى كنند. اگر امام سئوال بفرمايند: زين العابدين ما به تو بيش از اين اعتبار و آبرو داده بوديم كه بتوانى قرض كنى و به فقرا بدهى ، چرا نكردى ؟ من چه جوابى به آن حضرت مى توانم بدهم ؟! واینک ما چه چیزی جز دعا برای بازگشت این دنیای ارمانی خواهیم داشت؟ السلام علیک حین تقوم و تقعد و حین تهلل وتکبر .